آرشیو از دیدگاه شعرا
-
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – آمد بر من ،که؟ یار ، کی ؟ وقت سحر
آمد بر من ،که؟ یار ، کی ؟ وقت سحرترسیده زکه ،زخصم ، خصمش که ؟ پدردادمش دو بوسه ،بر کجا ؟ بر لب ترلب بُد ،نه چه بُد؟عقیق ،چون […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – پیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشاپیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشا
پیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشاآئینه ها محو جمالش آمده آئینه ی زهرا خوش آمدی زینب کبری****** بشنو تو آوای جلی را بخوان خدای ازلی رابه دامن […] -
0
اشعار کاروان اسرا – امان از دل زینب
دلِ سوختهدلها، بُوَد محفل زینبامان از دل زینب امان از دل زینب همان داغ برادر، بود قاتل زینبامان از دل زینب امان از دل زینب دو چشمش به برادر، دو […] -
0
شعر کاروان اسیران – من نمی گویم چرا رگهای تو چین خورده است
من نمی گویم چرا رگهای تو چین خورده استلیک می سوزد سرم چون آتش کین خورده است من نمی گویم چرا لب های تو خونی شدهچون لبانت خیزران ای یاور […] -
0
اشعار کاروان اسرا – کاروان می رفت اما کودکی جا مانده بود
کاروان می رفت اما کودکی جا مانده بود او در آغوش عطش در قلب صحرا مانده بود گر نمی دانست آیین اسارت را ولی ناز پرورد اسیران بود، اما مانده […] -
0
شعر تا اربعین در منقبت زینب
دل اگر عزم جنون تازی کند سر به روی نیزه جانبازی کنددل اگر در سینه گردد عشقباز سر به روی نیزه گردد سر فرازدل اگر در عاشقی دلداده است سر […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – میلاد یاور حسین
میلاد یاور حسینآن شب که گل از دامن مهتاب میریخت شبنم به پای نخل باور آب میریختآن شب که غم آهنگ شادی ساز میکرد قفل اسارت را به گرمی باز […] -
0
اشعار وفات حضرت زینب (س) – تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام تو
تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام توخوابید موج های خروشان به نام تو از کوفه تا به شام فقط سنگ می زدندمدفون کنند تا همه جا سیر گام تو […] -
0
شعر کاروان اسیران – طشت طلا و چوب و لب و آیه و شراب
طشت طلا و چوب و لب و آیه و شرابخاکستر و غبار ره و خون و آفتاب در حیرتم که از چه نرفتی زمین فروای وای من چگونه نشد آسمان […] -
0
شعر کاروان اسیران – سر ارباب ما به شام آمد
اولین روز از مه صفر وسر ارباب ما به شام آمد عید دشمن، بنی امیه پستسر عباس هم، تمام آمد بی صفت مردم حرامی و پستکرده اند شهر را پر […]