آرشیو زندگینامه

صفحه ۳۸ از ۸۸بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ علی بن الحسین (ع ) سخت گریسته ، به عمه اش زینب فرمود : ای عمه شمشیر و عصا و چوبدستی برایمبیاور . […]

ادامه ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ نزدیک غروب آفتاب که می شد ، مردم دمشق ، دست کودکان خویش را می گرفتند و به تماشای بچههای امام حسین (ع ) می آمدند […]

ادامه ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْدر کتاب ((دمعه الساکبه )) آمده است : از ابن ریاح رسیده که او گفته : من در جنگ و کارزار کربلا حاضر بوده و به چشم […]

ادامه ...

سپس به طرف شهر «کفر طاب» که یک قلعهی کوچک بود، رفتند. اما اهل آن شهر درها به روی آنها بستند. لشگر از مردم [ صفحه ۱۳۰] شهر آب طلب […]

ادامه ...

حضرت زینب (س)، در دامان عطوفت این پنج سال فرصتی بود که زینب علیها السلام از تابش نور وجود پیامبر بهره گیرد و پیامبر رحمت، او را در دامان مهر […]

ادامه ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْدر کتاب ((مبکی العینون )) آمده : در شب شام غریبان ، حضرت زینب (س) در زیر خیمه نیم سوخته ، اندکی خوابید ، در عالم خواب […]

ادامه ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ ماجرای کربلا پایان پذیرفته ، ولی غمهای زینب فراموش شدنی نیست . هر لحظه او کربلا و عاشورا واسارت و درد رنج است . هر لحظه […]

ادامه ...

نامگذارى زینب (س) از طرف خداوند هنگامى که زینب علیها السلام متولد شد، مادرش حضرت زهرا علیها السلام او را نزد پدرش امیرالمؤ منین علیه السلام آورده و گفت : […]

ادامه ...

بانوی بانوان زینب را در مجالس عزا و سوگواری- که عبدالله جعفر برای دو فرزندش بر پا کرده- نمی بینیم. به گمان می رسد که بیداری زیاد و رنج مصیبت […]

ادامه ...

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ علی بن الحسین (ع ) هنگامی که چشمش بر بدنهای بی سر آنان افتاد و در بین آنان جگر گوشه حضرتزهرا را به گونه ای دید […]

ادامه ...