آرشیو از دیدگاه شعرا
- 
	
		
		0
	
		اشعار ولادت حضرت زینب (س) – زن بود مثل مرد اما حرف می زدزن بود مثل مرد اما حرف می زد
زن بود مثل مرد اما حرف می زدپر جوش و غوغا مثل دریا حرف می زد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودندمثل تمام مردها تا حرف می زد از […] - 
	
		
		0
	
		اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – تا صوت قرآن از لب آن ها می آید
تا صوت قرآن از لب آن ها می آیدکفر تمام نیزه ها بالا می آید دجال های کوفه در فکر فرارنددارد سپاه زینب کبری می آید سد سپاه کفر را […] - 
	
		
		0
	
		شعر ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
شعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را متلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می از قطره ی شبنم […] - 
	
		
		0
	
		شعر وفات حضرت زینب (س) – امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم (حسین ایمانی)
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیمهمراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیماز داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم مثل […] - 
	
		
		0
	
		اشعار در فضیلت زینب نام زینب
صبح ازل طلیعه ایام زینب است پاینده تا به شام ابد نام زینب استدر راه دین لباس شهامت چو دوختند زیبنده آن لباس بر اندام زینب استص: ۲۱۷مظهرصبر و شهامت […] - 
	
		
		0
	
		شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – روشنگر است ناله پشت شرارها
روشنگر است ناله پشت شرارهاچون آفتاب در همه روزگارها روشن تراست ازهمه ی روزها شبششب دیدنی ست جلوه شب زنده دارها خاک رهش بلند که شد”تربت” ش کنیدفرقی نمی کنند […] - 
	
		
		0
	
		شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – طوفان وزید و قافیه ها بوی خون گرفت
تا گفتم السلام علیکم شروع شدقلب قلم تپید و تلاطم شروع شد آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسینشاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین خون جای اشک بر ترک […] - 
	
		
		0
	
		اشعار اسرا – بر حنجرت سرنیزه تا بالا و پایین می رود
بر حنجرت سرنیزه تا بالاوپایین می رودانگارامواج صدا بالا و پایین می رود ماهی سرخ کوچکی با رقص تیر حرملهدر تُنگ دست ربنا بالاو پایین می رود می بینمش بی […] - 
	
		
		0
	
		دروازه کوفه – خون جبین من، که سرازیر میشود
خون جبین من، که سرازیر میشودصوت نوک نیزه، جهانگیر میشود پیشانیم به چوبۀ محمل که میخوردقرآن روح بخش تو، تفسیر میشود هر قطره خون، که میچکد از زخم حنجرتآن قطره […] - 
	
		
		0
	
		اشعار اسرای غریب کربلا – پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات
پر می کشد دلم به تمنای نیزه اتدنیای دیگری شده دنیای نیزه ات جانی بده دوباره… به من نه به دخترتتا جان نیامده به لبش پای نیزه ات ترسانده است […]