آرشیو دیدگاه های دیگران

در تاب و تبـه بی قراره دل پـرندهآروم نـداره صدای گریـه هاش بلـنده چشماش بارونی میشه هر کی میاد کنارشاما برای داداش حسین داره می خنده عشقت به حسین ، […]

ادامه ...

یکسال و نیم مانده غمت در گلوی منهر روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تودنیا کشیده خنجر غم بر گلوی […]

ادامه ...

تا هست خدا در دل من کرب و بلا هستاز درد غمت گریه بی چون و چرا هست این دشت زیارتکده ی منظر توستبی روی تو عالم همه در آتشِ […]

ادامه ...

با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا رامتلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زدمست می کرد ز بوی نفسش صحرا را […]

ادامه ...

آن شب که گل از دامن مهتاب مى ریختشبنم به پاى نخل باور آب مى ریخت آن شب که غم آهنگ شادى ساز مى کردقفل اسارت را به گرمى باز […]

ادامه ...

خون بود زمین و آسمان در تب بودخشکیده ترین واژه ی هستی لب بود یک مرد فقط حادثه را زیبا دیدآن مرد، امیر دردها، زینب بود

ادامه ...

«جَعْفَرُ بْنُ قُولَوَیْهِ فِی کَامِلِ الزِّیَارَهِ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلالٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلّامٍ الْکُوفِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَاسِطِیِّ عَنْ […]

ادامه ...

۱- و ثواکل فی النوح تسعد مثلها أرأیت ذاثکل یکون سعیدا۲- ناحت فلم تر مثلهن نوائحا اذ لیس مثل فقیدهن فقیدا۳- لا العیس تحکیها اذا حنت و لا الورقاء تحسن […]

ادامه ...

ماه من از چه ز من دل می بریمن مگر خواهر نبودم – دختر حیدر نبودم شد کمانی قامت من – ارغوانی صورت من – من مگر آیینه ی مادر […]

ادامه ...