آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار کاروان اسرا – چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدمنیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم زیر پامال کبود سم مرکب ها، نهبه روی دست ملائک بدنت را دیدم گرچه نشناختمت وقت […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – نماز عشق به پا می کنم به نام حسیننماز عشق به پا می کنم به نام حسین
نماز عشق به پا می کنم به نام حسینبه نای سینه نوا می کنم به نام حسین تو زینبی و همه قاصرند از وصفتکتاب عشق تو وا می کنم به […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – زن بود مثل مرد اما حرف می زدزن بود مثل مرد اما حرف می زد
زن بود مثل مرد اما حرف می زدپر جوش و غوغا مثل دریا حرف می زد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودندمثل تمام مردها تا حرف می زد از […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – در تاب و تبـه بی قراره دل پـرندهدر تاب و تبـه بی قراره دل پـرنده
در تاب و تبـه بی قراره دل پـرندهآروم نـداره صدای گریـه هاش بلـنده چشماش بارونی میشه هر کی میاد کنارشاما برای داداش حسین داره می خنده عشقت به حسین ، […] -
0
اشعار اسرا – بر حنجرت سرنیزه تا بالا و پایین می رود
بر حنجرت سرنیزه تا بالاوپایین می رودانگارامواج صدا بالا و پایین می رود ماهی سرخ کوچکی با رقص تیر حرملهدر تُنگ دست ربنا بالاو پایین می رود می بینمش بی […] -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم
کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویمباز هم باعث خشنودی مادر بشویم نکند دیر شود لحظه پرواز از خاککاش ما هم بپریم و دو کبوتر بشویم پس بگیرید زما منصب سرداری راقصدمان […] -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – هجران گرفته دور وبرم را برای چه
هجران گرفته دور وبرم را برای چه؟خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟ وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرابخشیده اند بال و پرم را برای چه؟ گر نیستی […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر منسلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من
سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر مندرود باد به ابنا و جدّ اطهر من منم پیمبر خون خدای عزوجلّکه وحی می دمد از نطق روح پرور من […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – منی که گرم ذکر یا مجیر عشق تو شدم
منی که گرم ذکر یا مجیر عشق تو شدماسیر شدم ولی حسین ، اسیر عشق تو شدم آه ، ببین که زینب ، چه ها کشیدهشبیه مادر ، قدش خمیده […] -
0
شعر کاروان اسیران – نظاره کرده ام ای جان به صحنه های عجیب
بدون تو چه کنم من در این دیار غریببه روی نیزه تو هستی تویی تو خدّ تریب پس از تو ای دل و دلبر درون کوفه و شامنظاره کرده ام […]