آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
شعر کاروان اسیران – چه بر روز تو آوردند داداش
-
0
اشعار اسرا – بر حنجرت سرنیزه تا بالا و پایین می رود
-
0
شعر کاروان اسیران – تن مجروح تو را دیدم و لاغر کردم
-
0
اشعار اسرای واقعه کربلا – بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد
-
0
شعر وفات حضرت زینب (س) – تو نوری و خورشید هم خاکستر توست (علی اکبر لطیفیان)
-
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم
-
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – دوباره آمده از ره بهار عاطفه هادوباره آمده از ره بهار عاطفه ها
-
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – او تولد یافت طنازی کنداو تولد یافت طنازی کند
-
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – عیسی شدی که این همه بالا ببینمت
-
0
اشعار اسرای واقعه کربلا – عیسی شدی که این همه بالا ببینمت