آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست
تا هست خدا در دل من کرب و بلا هستاز درد غمت گریه بی چون و چرا هست این دشت زیارتکده ی منظر توستبی روی تو عالم همه در آتشِ […] -
0
اشعار کاروان اسرا – من ماندم و تمام خطرهای روبرو
من ماندم و تمام خطرهای روبروراهی که مانده است و سفر های روبرو در پای آفتاب بدن های پشت سردر دست باد شانه ی سرهای روبرو شاید هنوز بود پسرهای […] -
0
شعر کاروان اسیران – حرم را در به در کردی و رفتی (جعفر ابوالفتحی)
حرم را در به در کردی و رفتیمرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نکن گریه برادرچرا پس دیده تر کردی و رفتی حرم با داغ تو […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – سری ز نیزه زمین خورد بس که زخمی بود
سری ز نیزه زمین خورد بس که زخمی بودسری که وا شده از هم ز ضربه های عمود سری ز نیزه زمین خورد، وای خواهر اوچگونه می نگرد غلط خوردن […] -
0
اشعار اسرای کربلا – نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آیدنفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کردهو رقص باد با گیسوی تو محشر […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – بنی اسد متحیّر، ستادهاید همه
بنی اسد متحیّر، ستادهاید همهچرا به بحر تفکر فتادهاید همه برای دفن شهیدان کربلا، زن و مردز خانه سر به بیابان نهادهاید همه کسی نبود که رو سوی این دیار […] -
0
شعر وفات حضرت زینب (س) – یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من (موسی علیمرادی)
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی منهر روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تودنیا کشیده خنجر غم بر گلوی […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – آمد بر من ،که؟ یار ، کی ؟ وقت سحر
آمد بر من ،که؟ یار ، کی ؟ وقت سحرترسیده زکه ،زخصم ، خصمش که ؟ پدردادمش دو بوسه ،بر کجا ؟ بر لب ترلب بُد ،نه چه بُد؟عقیق ،چون […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
سری به نیزه بلند است در مقابل زینبسری که سایه کشیده ست روی محمل زینب سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی استمسیح ِ روی صلیب است در مقابل […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – طوفان وزید و قافیه ها بوی خون گرفت
تا گفتم السلام علیکم شروع شدقلب قلم تپید و تلاطم شروع شد آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسینشاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین خون جای اشک بر ترک […]