آرشیو از دیدگاه شعرا
-
![روشنگر است ناله پشت شرارهاچون آفتاب در همه روزگارها روشن تراست ازهمه ی روزها شبششب دیدنی ست جلوه شب زنده دارها خاک رهش بلند که شد”تربت” ش کنیدفرقی نمی کنند […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/121-200x110.jpg "شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – روشنگر است ناله پشت شرارها")
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – روشنگر است ناله پشت شرارها
روشنگر است ناله پشت شرارهاچون آفتاب در همه روزگارها روشن تراست ازهمه ی روزها شبششب دیدنی ست جلوه شب زنده دارها خاک رهش بلند که شد”تربت” ش کنیدفرقی نمی کنند […] -
![چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدمنیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم زیر پامال کبود سم مرکب ها، نهبه روی دست ملائک بدنت را دیدم گرچه نشناختمت وقت […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/113-200x110.jpg "اشعار کاروان اسرا – چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم")
0
اشعار کاروان اسرا – چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدمنیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم زیر پامال کبود سم مرکب ها، نهبه روی دست ملائک بدنت را دیدم گرچه نشناختمت وقت […] -
![تو کیستی فروغ چراغ هدایتیتـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـی ناخوانده درس، عالمه علم عالمیمکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتی با چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبانبـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتی بودی […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/12-200x110.jpg "اشعار ولادت حضرت زینب (س) – تو کیستی فروغ چراغ هدایتیتو کیستی فروغ چراغ هدایتی")
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – تو کیستی فروغ چراغ هدایتیتو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو کیستی فروغ چراغ هدایتیتـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـی ناخوانده درس، عالمه علم عالمیمکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتی با چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبانبـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتی بودی […] -
![حرم را در به در کردی و رفتیمرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نکن گریه برادرچرا پس دیده تر کردی و رفتی حرم با داغ تو […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/3-200x110.jpg "شعر کاروان اسیران – حرم را در به در کردی و رفتی (جعفر ابوالفتحی)")
0
شعر کاروان اسیران – حرم را در به در کردی و رفتی (جعفر ابوالفتحی)
حرم را در به در کردی و رفتیمرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نکن گریه برادرچرا پس دیده تر کردی و رفتی حرم با داغ تو […] -
![نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می دادبرای عرض ارادت خودی نشان می داد ستاره های درخشان خوشه ی پروینکنار پنجره مبهوت کودکی شیرین شمیم قدسی او در مدینه پیچیدهبهار […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/6-200x110.jpg "اشعار ولادت حضرت زینب (س) – نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می دادنسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد")
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می دادنسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد
نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می دادبرای عرض ارادت خودی نشان می داد ستاره های درخشان خوشه ی پروینکنار پنجره مبهوت کودکی شیرین شمیم قدسی او در مدینه پیچیدهبهار […] -
0
اشعار وفات حضرت زینب (س) – خورشید، حریم ماه، دریا: زینب
خورشید، حریم ماه، دریا: زینباین قصّه حماسه می شود با زینب ایثار، حجاب، صبر، پروانه شدنزن در تو خلاصه می شود “یا زینب” -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم
کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویمباز هم باعث خشنودی مادر بشویم نکند دیر شود لحظه پرواز از خاککاش ما هم بپریم و دو کبوتر بشویم پس بگیرید زما منصب سرداری راقصدمان […] -
![زن بود مثل مرد اما حرف می زدپر جوش و غوغا مثل دریا حرف می زد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودندمثل تمام مردها تا حرف می زد از […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/8-200x110.jpg "اشعار ولادت حضرت زینب (س) – زن بود مثل مرد اما حرف می زدزن بود مثل مرد اما حرف می زد")
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – زن بود مثل مرد اما حرف می زدزن بود مثل مرد اما حرف می زد
زن بود مثل مرد اما حرف می زدپر جوش و غوغا مثل دریا حرف می زد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودندمثل تمام مردها تا حرف می زد از […] -
![مران یکدم ساربان اشترناقه زینب رفته اندر گل بده ظالم مهلتی آخرزان که من دارم عقده ها در دل مرا ناقه تا که بنشینمبرسر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/2-200x110.jpg "شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – مران یکدم ساربان اشتر")
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – مران یکدم ساربان اشتر
مران یکدم ساربان اشترناقه زینب رفته اندر گل بده ظالم مهلتی آخرزان که من دارم عقده ها در دل مرا ناقه تا که بنشینمبرسر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان […] -
![نیزه را در بدنت می زد و هی می چرخاندروی گلبرگ دلت تیزی نی می خواباند نعل اسب آمد و با سینه ی تو راز بگفتروضه ی سینه و پهلوی […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/4-200x110.jpg "کاروان اسرا – نیزه را در بدنت می زد و هی می چرخاند (جعفر ابوالفتحی)")
0
کاروان اسرا – نیزه را در بدنت می زد و هی می چرخاند (جعفر ابوالفتحی)
نیزه را در بدنت می زد و هی می چرخاندروی گلبرگ دلت تیزی نی می خواباند نعل اسب آمد و با سینه ی تو راز بگفتروضه ی سینه و پهلوی […]