آرشیو از دیدگاه شعرا
-
![هیچ حرفی نزنی تا گله از غم باشدچشم هایت نکند چشمه ی زمزم باشد از سفر می رسی امّا چه بگویی، سخت ستارمغان سفرت غصّه و ماتم باشد شبی از […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/2-200x110.jpg "وفات حضرت زینب (س) – هیچ حرفی نزنی تا گله از غم باشد (ساجده جبار پور)")
0
وفات حضرت زینب (س) – هیچ حرفی نزنی تا گله از غم باشد (ساجده جبار پور)
هیچ حرفی نزنی تا گله از غم باشدچشم هایت نکند چشمه ی زمزم باشد از سفر می رسی امّا چه بگویی، سخت ستارمغان سفرت غصّه و ماتم باشد شبی از […] -
![طشت طلا و چوب و لب و آیه و شرابخاکستر و غبار ره و خون و آفتاب در حیرتم که از چه نرفتی زمین فروای وای من چگونه نشد آسمان […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/4-200x110.jpg "شعر کاروان اسیران – طشت طلا و چوب و لب و آیه و شراب")
0
شعر کاروان اسیران – طشت طلا و چوب و لب و آیه و شراب
طشت طلا و چوب و لب و آیه و شرابخاکستر و غبار ره و خون و آفتاب در حیرتم که از چه نرفتی زمین فروای وای من چگونه نشد آسمان […] -
![هلال من چرا پر از خاکستریزروی نیزه ها دلم را می بری چراغ محمل من تمام حاصل من تو حل کن مشکل منحسین جانم حسین حسین جانم حسین هلال من […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/6-200x110.jpg "اشعار کاروان اسرا دروازه کوفه – هلال من چرا پر از خاکستری")
0
اشعار کاروان اسرا دروازه کوفه – هلال من چرا پر از خاکستری
هلال من چرا پر از خاکستریزروی نیزه ها دلم را می بری چراغ محمل من تمام حاصل من تو حل کن مشکل منحسین جانم حسین حسین جانم حسین هلال من […] -
![به نیزه دیدمت ای جان که غرق اعجازیبیا که با تو بگویم ز داغ دل رازی دلم اسیر نفس های روی نی گشتهبه روی نیزه برادر چقدر دلبازی یکی لباس […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/10-200x110.jpg "شعر کاروان اسیران – به نیزه دیدمت ای جان که غرق آوازی")
0
شعر کاروان اسیران – به نیزه دیدمت ای جان که غرق آوازی
به نیزه دیدمت ای جان که غرق اعجازیبیا که با تو بگویم ز داغ دل رازی دلم اسیر نفس های روی نی گشتهبه روی نیزه برادر چقدر دلبازی یکی لباس […] -
![ای که گرفته صبر من این نام و اسمتبرده تمام هوش من کرب و بلایت افتاده ای در کربلا ای جان زینبباشد فدای راه تو این جان زینب از ظلم […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/9-200x110.jpg "شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – ای که گرفته صبر من این نام و اسمت")
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – ای که گرفته صبر من این نام و اسمت
ای که گرفته صبر من این نام و اسمتبرده تمام هوش من کرب و بلایت افتاده ای در کربلا ای جان زینبباشد فدای راه تو این جان زینب از ظلم […] -
![گریه ی روی نی ات مشکوک استساز عاشق کشی تو کوک است این همه سنگ برادر تو مگوقبله ی روی شما متروک است قلب دشمن ز جفا سنگ شدهریش هایت […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/113-200x110.jpg "شعر کاروان اسیران – گریه ی روی نی ات مشکوک است")
0
شعر کاروان اسیران – گریه ی روی نی ات مشکوک است
گریه ی روی نی ات مشکوک استساز عاشق کشی تو کوک است این همه سنگ برادر تو مگوقبله ی روی شما متروک است قلب دشمن ز جفا سنگ شدهریش هایت […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – عیسی شدی که این همه بالا ببینمت
عیسی شدی که این همه بالا ببینمتبالای دست مردم دنیا ببینمت بعد از گذشت چند شب از روز رفتنتراضی نمیشود دلم الا ببینمت اما چه فایده؟ خودت اصلا بگو حسینوقتی […] -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – بهترین بنده ی خدا زینب
بهترین بنده ی خدا زینبهل اتی زینب، انمّا زینب ریشه ی صبر انبیا زینبزینبا زینبا و یا زینب بانی روضه های غم زینبتا ابد مبتلای غم زینب گفت ای مصطفای […] -
![چوب ستم بر این سر اَنوَر مزن یزیدتیر اَلم به جان پیمبر مزن یزید این سر که نیست از زدنش بر تو واهمهبودی مدام زینت آغوش فاطمه باشد هنوز لعل […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/5-200x110.jpg "شعر مصیبت حضرت زینب (س) – چوب ستم بر این سر اَنوَر مزن یزید (میرزا عبدالجواد جودی خراسانی)")
0
شعر مصیبت حضرت زینب (س) – چوب ستم بر این سر اَنوَر مزن یزید (میرزا عبدالجواد جودی خراسانی)
چوب ستم بر این سر اَنوَر مزن یزیدتیر اَلم به جان پیمبر مزن یزید این سر که نیست از زدنش بر تو واهمهبودی مدام زینت آغوش فاطمه باشد هنوز لعل […] -
![حرم را در به در کردی و رفتیمرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نکن گریه برادرچرا پس دیده تر کردی و رفتی حرم با داغ تو […]](http://zaynab.etrat.ommolketab.ir/wp-content/uploads/sites/16/3-200x110.jpg "شعر کاروان اسیران – حرم را در به در کردی و رفتی (جعفر ابوالفتحی)")
0
شعر کاروان اسیران – حرم را در به در کردی و رفتی (جعفر ابوالفتحی)
حرم را در به در کردی و رفتیمرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نکن گریه برادرچرا پس دیده تر کردی و رفتی حرم با داغ تو […]