آرشیو از دیدگاه شعرا

هرشب دل من درتب و تاب و شور و شینهدر آرزوی زیـارت دو نـور عیـنه یا دلم می شـه کبوتر حریـم زینبیا که زائر شش گوشه‌ی آقام حسینه هم شور […]

ادامه ...

در ماتمی بی انتها با چند کودک…تنها رها کردی مرا با چند کودک یک خیمه ماند و یک بغل دلواپسی ومن ماندم و این ماجرا با چند کودک هی چهره […]

ادامه ...

هجران گرفته دور وبرم را برای چه؟خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟ وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرابخشیده اند بال و پرم را برای چه؟ گر نیستی […]

ادامه ...

پیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشاآئینه ها محو جمالش آمده آئینه ی زهرا خوش آمدی زینب کبری****** بشنو تو آوای جلی را بخوان خدای ازلی رابه دامن […]

ادامه ...

سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبودچهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند […]

ادامه ...

ای مادر صبر و دختر زهرامرآت ز پای تا سر زهرا در عز و وقار حیدرِ حیدردر قدر و جلال کوثر زهرا از دورۀ چار سالگی بودییار علی و پیمبر […]

ادامه ...

باز آسمـونا چشـای پر ستاره دارناز عرش خدا فرشته ها خبر میارن پرواز می کنن میان همه سمت مدینهتا سر رو پای خورشید کربلا بذارن از تو می گیریم ، […]

ادامه ...

تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام توخوابید موج های خروشان به نام تو از کوفه تا به شام فقط سنگ می زدندمدفون کنند تا همه جا سیر گام تو […]

ادامه ...

نیزه را در بدنت می زد و هی می چرخاندروی گلبرگ دلت تیزی نی می خواباند نعل اسب آمد و با سینه ی تو راز بگفتروضه ی سینه و پهلوی […]

ادامه ...

خورشید، حریم ماه، دریا: زینباین قصّه حماسه می شود با زینب ایثار، حجاب، صبر، پروانه شدنزن در تو خلاصه می شود “یا زینب”

ادامه ...