آرشیو از دیدگاه شعرا
-
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – هرشب دل من درتب و تاب و شور و شینههرشب دل من درتب و تاب و شور و شینه
هرشب دل من درتب و تاب و شور و شینهدر آرزوی زیـارت دو نـور عیـنه یا دلم می شـه کبوتر حریـم زینبیا که زائر شش گوشهی آقام حسینه هم شور […] -
0
شعر در راه کوفه و شام – بوسه از خال لبت ای یار چیز دیگری است
بوسه از خال لبت ای یار چیز دیگری استغمزه ی چشم تو ای دلدار چیز دیگری است ای تو لیلای همه عشاق ای معشوق مااین سر مجنون به روی دار […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن
بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن بس کن حسین مادرمان را صدا مکن بس کن حسین هستی من سایه ی سرم بس کن حسین جان من و جان […] -
0
اشعار روضه اسیران کربلا – کوفه رفتن به خدا، حال دگر می خواهد (محمد مهدی عبداللهی)
کوفه رفتن به خدا، حال دگر می خواهدزینبت، کسب اجازه به سفر می خواهد چاره ای نیست وَ باید بروم ای گل منخواهرت می رود و سایه سر می خواهد […] -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست
تا هست خدا در دل من کرب و بلا هستاز درد غمت گریه بی چون و چرا هست این دشت زیارتکده ی منظر توستبی روی تو عالم همه در آتشِ […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – دوباره آمده از ره بهار عاطفه هادوباره آمده از ره بهار عاطفه ها
دوباره آمده از ره بهار عاطفه هاگلی شکفته شده از تبار عاطفه ها به آسمان علی، ماه روی زینب بینحلول عشق نگر در مدار عاطفه ها چه کودکی که به […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – پیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشاپیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشا
پیچیده بوی گل به صحرا بیت الولا دارد تماشاآئینه ها محو جمالش آمده آئینه ی زهرا خوش آمدی زینب کبری****** بشنو تو آوای جلی را بخوان خدای ازلی رابه دامن […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – شهر مدینه نور گرفت از نگاه توشهر مدینه نور گرفت از نگاه تو
شهر مدینه نور گرفت از نگاه توروشن شد از فروغ رخ همچو ماه تو ای زینب ای شکوفۀ گلزار مرتضیای آن که هست باغ ولا جلوه گاه تو چون بوی […] -
0
دروازه کوفه – خون جبین من، که سرازیر میشود
خون جبین من، که سرازیر میشودصوت نوک نیزه، جهانگیر میشود پیشانیم به چوبۀ محمل که میخوردقرآن روح بخش تو، تفسیر میشود هر قطره خون، که میچکد از زخم حنجرتآن قطره […] -
0
شعر وفات حضرت زینب (س) – هنگامۀ وصال من و دلبرم شده (قاسم نعمتی)
هنگامۀ وصال من و دلبرم شدهاین الحسین زمزمۀ آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز منپیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های […]