آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – دیده بگشوده به دنیا زینب کبریدیده بگشوده به دنیا زینب کبری
دیده بگشوده به دنیا زینب کبریتهنیت گو بر علی و مادرش زهرا ای نور عین کوثر زهرا جان حسین زینب کبری خوش آمدی ای گل زهرا****** نرگس شور و شعف […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – مستی اگه،ادم و حیرون نکنه،که دیگه مستی نیمیشه
(مستی اگه،ادم و حیرون نکنه،که دیگه مستی نیمیشههر چقدر از،از جاه و جلال تو بگیم،اون که تو هستی نیمیشه وصف تو،مث مادره،خود سوره ی کوثره امشباهل بیت،توی برگ گل،خلاصه شده […] -
0
اشعار شهادت طفلان حضرت زینب (س) – تا صوت قرآن از لب آنها می آید
تا صوت قرآن از لب آنها می آیدکفرِ تمام نیزه ها بالا می آید دجال های کوفه درحال فرارنددارد سپاه زینب کبری می آید سدّ سپاه کفر را درهم شکستندتکبیرهای […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – در تاب و تبـه بی قراره دل پـرندهدر تاب و تبـه بی قراره دل پـرنده
در تاب و تبـه بی قراره دل پـرندهآروم نـداره صدای گریـه هاش بلـنده چشماش بارونی میشه هر کی میاد کنارشاما برای داداش حسین داره می خنده عشقت به حسین ، […] -
0
شعر کاروان اسیران – من از دیارِ حبیبم ، غلام زاده یتان
من از دیارِ حبیبم ، غلام زاده یتانشکستم از غمِ هجرانِ لحظه لحظه یتان منم گدایِ همیشه ، منم غلامِ شمامنم غلامِ شما ، شب نشینِ خیمه یتان منم مقیمِ […] -
0
نوحه طفلان حضرت زینب (س) – بارون اشک چشمام می ریزه روی گونه
بارون اشک چشمام می ریزه روی گونهصدای غربت تو دلا رو می سوزونه روی، لبت امن یجیبهزینب، کی می گه بی شکیبه حالا، منم شدم غریبه؟!روی، زانوت گذاشته ای سر […] -
0
ذوالفقار علی علیه السلام – شعر در مدح حضرت زینب
ذوالفقار علی علیه السلام – شعر در مدح حضرت زینب وارث عزت و جلال زهرا صاحب عصمت و کمال زهرا کوثر کوثر، حیدر حیدر خوش آمدی خوش آمدی زینب کبری […] -
0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) – تـو برای خلقت حوا بـه دنـیا آمدیتـو برای خلقت حوا بـه دنـیا آمدی
تـو برای خلقت حوا بـه دنـیا آمدیپس تو پیش از حضرت دنیا به دنیا آمدی اشک با تو از دل زهـرا تولد یافته استمادرت دریا خودت دریا به دنیا آمدی […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – آه و واویلا صد آه و واویلا
آه و واویلا صد آه و واویلاخونجگر زینب بی پسر لیلا در دل عالم اندوه و سوز و آه چون اسارت شد رزق آلُ الله عترت طاها نوحه گر و […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – تا که او بیشتر نفس میزد
تا که او بیشتر نفس میزدبیشتر میزدند زینب را تیغشان مانده بود در گودالبا سپر میزدند زینب را یکنفر بود و یک بدن اماصدنفر میزدند زینب را خوابشان بُرد بچه […]